“مادر” یا “از عشق خسته نخواهیم شد.”
لالایی میخوانند تا خوابمان ببرد، همانها که به ما بیداری بخشیده بودند | اینطور بهنظر میرسد که این جملات در مقابل یکدیگر هستند | اما نظر من چیز دیگریست | من فکر میکنم خواب در مقابل بیداری یا شب در مقابل صبح نیست | آنها فقط در غیاب هم پدیدار میشوند و حالات مختلفی از یک عاشقانهی ثابتند | عشق آفتاب به روشنیبخشیدن و ما به زندگی کردن | من فکر میکنم عشق چنین فرمی دارد همینقدر استوار است، فروتن است و دوست داشتم چشمنواز نیز باشد | ما از عشق خسته نخواهیم شد، مثل آفتاب از روشنیبخشی | عشق برای من شبیه مادرانگیست و خب این یک تعریف شخصیست، اگر دوستداشتید میتوانید اسم اثر را بدون اینکه از عشق خسته شوید، عوض کنید | این اثر را تقدیم میکنم به تمام آنها که جز عشق برای دنیا نمیخواهند.